جدول جو
جدول جو

معنی گرمابه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

گرمابه زدن
بحمام رفتن استحمام کردن: گرمابه زد و لباس پوشید آرام گرفت و باده نوشید. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه گرمابه را اداره کند حمامی: چون از در دررفتم گرمابه بان و هرکه آنجا بودند همه بر پای خاستند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گرمابه را اداره کند حمامی: چون از در دررفتم گرمابه بان و هرکه آنجا بودند همه بر پای خاستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمانه زدن
تصویر گمانه زدن
کندن نقب یا چاه برای پی بردن به آب
فرهنگ فارسی عمید